شعر در مورد فال ، قهوه گرفتن و فال نیک و خوش و ورق و عشق و فال فروش

شعر در مورد فال

شعر در مورد فال ، قهوه گرفتن و فال نیک و خوش و ورق و عشق و فال فروش
شعر در مورد فال ، قهوه گرفتن و فال نیک و خوش و ورق و عشق و فال فروش همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ‌های سبزِِ سرآغاز سال کو؟
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فال گرفتن

تو تمام منی
من تمام اندوه سالخورده زنان سرزمینم
که از سر ناچاری
ردپای عشقشان را در فال‌ها دنبال می‌کنند

شعر درباره فال گرفتن

تو که خوب می دانی
آفتاب از میان پلک هایت آغاز می شود
و آن چند تار موی سفید
زمستان من است
حالا بیا
باران را بهانه کنیم
با نامه ها فال بگیریم
خیس گریه شویم
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فال

من عاقبت
از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت
این فال را برای دلم دید
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فال قهوه

راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به یارم برسم
بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شعر در مورد فال

دیگر نه خط قهوه ای مانده
که روی فنجان فال من و تو نیفتاده باشد
و نه شعر حافظی که در جواب نیت بعدهایمان
درنیامده باشد
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد فال نیک

می خندم.
تو مست میشوی.
حتی با یک فنجان قهوه
که از خطوط ته آن خبر نداری.
⇔⇔⇔⇔

شعری در مورد فال قهوه

به کجا می بری مرا؟ به کجا می بری مرا؟
با توام آی خاتون خوب خواب و خاطره زلال زرد روسری
چرا مدام در پس پرده ی گریه نهان می شوی ؟
استخاره می کنی؟
به فال و فریب فراموشی دل خوش کرده ای
یا از آوار آواز و توارد ترانه می ترسی؟

شعر نو در مورد فال

پنجره را باز میکنم
پرده عطر تو را در اتاق دور می زند
و من آغوش تو را بیرون می آورم و
با دگمه هایش
فال می گبرم
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره فال قهوه

من غرقِ گریه‌ات می‌کنم از هِق‌هِقِ بوسه‌ها،
می‌خواهی چه کنی؟
فوقش می‌روی شکایتم می‌کنی به گُل،
که به قول قدیمی‌ها
مثلا فالِ پروانه کدام است؟
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره فال

روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت
فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا

شعر زیبا در مورد فال

تو را دوست دارم
نمی خواهم تو را با آب… یا باد
با تقویم میلادی یا هجری
با آمد و شد موج دریا
با لحظه های کسوف و خسوف قیاس کنم
بگذار فال بینان
یا خطوط قهوه در ته فنجان
هر چه می خواهند بگویند
⇔⇔⇔⇔

شعر نو درباره فال قهوه

عشقت بدترین عادات را به من آموخت!
بانوی من!
به من آموخت شبانه هزار بار فال قهوه بگیرم،
دست به دامن جادو شومُ با فالگیرها بجوشم
⇔⇔⇔⇔

شعر نو در باره فال

در دایره ی تاریک فنجان فال
عکس فانوس ستاره و عطر اطلسی افتاده است
شاید شروع نور
نشانه‌یی از بازگشت نگاه گرم تو باشد
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره فال حافظ

نیکوست وصال یار با فال
زیرا که درین چنین مقامیم
عطار وجود خود برون نه
چون دانستی که ناتمامیم

شعری درباره فال

هر سحر مقبلان قدسی را
روی خوبت خجسته فال شده
دل دیوانگان روحانی در سر
آن دو زلف و خال شده

Comments

Popular posts from this blog

شعر در مورد حاکم ظالم ، شعر و متن در مورد ظلم ستیزی و حکومت و عدالت از سعدی

شعر بهار از شاملو ، کوتاه + شعری در وصف بهار خاموش از شاملو

شعر در مورد دوست داشتن و دلتنگی ، شعر عاشقانه دلتنگی و تنهایی